امیر آبتین

فلسفه ی ناب . فلسفه ی پیشتاز و نوین

امیر آبتین

فلسفه ی ناب . فلسفه ی پیشتاز و نوین

فلسفه ویتگنشتاین به دو بخش تقسیم شده. متقدم (کتاب رساله منطقی) و متاخر (کتاب پژوهشهای فلسفی من) 

ویتگنشتاین در رساله زبان را محدوده جهان میداند. یعنی زبان تصویر جهان است. کانت محدوده عقل را مشخص کرد که به چه چیزهایی میتوان اندیشید و چه چیزهایی قابل اندیشیدن نیستند، ویتگنشتاین آنرا به زبان تعمیم داد و گفت فقط آنچه که در زبان بگنجد قابل اندیشیدن است و پیچیدگی و گمراهی های فلسفه را ناشی از این میدانست که فلاسفه از زبان بنحوی اشتباه استفاده کرده اند. مثلا وقتی میگویم مربع دایره، چیزی ست خارج حیطه ی فهم و اندیشیدن بنابراین نباید آنرا به کاربرد. «هر آنچه قابل بیان نیست باید رهایش کرد» 

او زبان را تصویر واقعیت میدانست و انچه در مورد یک شی یا حواس گفته شود همان است که واقعیت دارد و حد زبان از جهتی به محدوده حوزه بینایی همانند است و معنای واقعی هر چیز را نمود میدهد. 

فلسفه متاخر 

ویتگنشتاین سالها بعد و در گفتگو با فیلسوفان حلقه وین، به اشتباهی پی برد که در مورد زبان و فلسفه مرتکب شده بود و کل رساله را رد کرد. 

ویتگنشتاین معتقد بود در زندگی ضرورت‌هایی به ما تحمیل میشوند که یکی از آنان زبان است و از آنجا که زبان یک پدیده ی انسانی است و طیف وسیعی از کارکردها و گفتگو و شیوه های گوناگون تحقق وجود دارد؛ یعنی زبان یک صورت مطلق و یک چارچوب مشخص نیست بلکه دامنه ی گسترده ای از شیوه های بیان است که تجربه هر فرد و کارکردش را جلوه میدهد و او پی برد در نگارش رساله‌اش مرتکب اشتباه شده و او هم یکی از صورتهای زبان را برگزیده و بر تمام جهان انعکاسش داده بود. او پی برد که این توهمی بیش نبوده و آن را همچون نگرشی از پشت یک عینک قلمداد کرد. 

او معتقد بود این ضرورت ها توسط ما و به تدریج خلق میشوند و بعلاوه میتوانیم در هر مقطع بدلخواه این ضرورت ها را تغییر دهیم. البته ویتگنشتاین به معنای واقعی انسان را فارغ از قدرت انتخاب میدانست بلکه او فقط در محدوده‌ی ضرورت‌ها این انتخاب را ممکن میدانست، یعنی انتخاب یک ضرورت بجای دیگری. چون همه ی ضرورت ها توسط ما خلق شده و از پیش وجود نداشته و توسط ما تایید شده پس ما خارج از آن نظام حقایق ضروری قادر به زندگی نیستیم چون دچار افکار مغشوش میشویم. یعنی ما در حیطه ی ضرورت های منطقی ای هستیم که صرفا انعکاسی از عادات طبیعی در تفکر ماست. 

او در فلسفه متاخر، کوشید تا بین گفتگو در باره اشیا مادی و حواس، افکار، نیات و سایر محتویات ذهنی حد فاصلی ترسیم کند. 

او در اینجا زبان را یک ابزار میداد نه تصویر. گفتگو در مورد حواس یا نیات را شی میداند اما نه شی مادی بلکه شی ذهنی. 

مثالی که او میزند این است که اگر فرد بدون وجود دیگران زندگی میکرد حواس او موجود نبود چون کاربردی نداشتن و چون رابطه ی زبانی وجود نداشت تا آنها به شکل یک شی در ذهن نمود پیدا کنند. او گفتگو در مورد حواس را مسبب رویایی میداند که فرد تصور میکند احساسی واقعی دارد و این احساس از فردی به فرد دیگر منتقل میشود. 

به زبان ساده، ویتگنشتاین زبان را ضرورتی ساختگی میداند که مرکب از کاربردهای گوناگون دارد و فقط در آن محدوده میتوانیم عمل کنیم. مثلا چیزی به اسم زبان خصوصی وجود ندارد که مثلا فرد دچار یک حس خاص شود و آنرا درد بماند و زین پس هرگاه دچار حس مشابه شد بگوید درد دارم. ویتگنشتاین این را رد میکند و میگوید آنچه ما درد مینامیم یک قرارداد زبانی است. وقتی میگویم من درد دارم آن یک توصیف یا بیان احساس نیست بلکه آن یک رفتار آموخته شده در موقعیت دردناک است. 

بعبارتی هیچ چیز معنا ندارد و ما با کاربرد یک جمله در شرایط خاص به آن معنا میدهیم. یک احساس یک رفتار آموخته شده است که طبق ضرورت و عادات منطقی ما خلق شده و آن احساس خارج از واژه ها نیستند. یعنی احساس اصلا دارای ذات نیست؛ بعنوان مثال شما حس خاصی دارید ولی هیچ معیاری ندارید که بدانید آن چه حسی است. شما فقط در مورد اشیا میتوانید حکم کنید که این همان کتاب است (چون این کتاب را در کشو گذاشتم و در آن را قفل کردم) اما در مورد حواس این ممکن نیست. شاید بگویید حافظه آنرا ممکن میکند اما حافظه تنها در صورتی دارای کاربرد است که مرجعی داشته باشد؛ مثلا وقتی یک شماره را به حافظه میسپارید در اصل آن بر اساس آن کاغذ که روی آن شماره نوشته شده آنرا حفظ میکنید و با رجوع دوباره به آن قادر به اثبات درستی آن هستید در غیر اینصورت وقتی هیچ مرجعی برای اثبات درستی شماره وجود نداشته باشد آن حافظه غیر قابل اتکا است. بنابراین برای احساس هم هیچ مرجعی وجود ندارد که تشخیص دهیم که آن همان احساس دیروز است بجز زبان. زبانی که به ما آموخته که در فلان مورد فلان احساس را باید داشته باشیم چون این منطقی و دارای کاربرد مناسب است

امیر آبتین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی