امیر آبتین

فلسفه ی ناب . فلسفه ی پیشتاز و نوین

امیر آبتین

فلسفه ی ناب . فلسفه ی پیشتاز و نوین

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عنصر-تفاوت-گذار» ثبت شده است

اسپینوزا و به تبع او، نیچه می‌گوید؛ «به میزانی که حس پذیری انسان بیشتر باشد نیروی بیشتری هم در او پدید می‌آید»

دلیلش هم این است که نیروهای متفاوتی در جهان وجود دارند که بواسطه ی تن و جسم خود را ابراز می‌کنند و انسان نیز بواسطه ی ادراکش می‌تواند آن نیروها را دریابد و حس پذیری همانا پذیرندگی ورود نیروها به تن من است.

اما جدای از مفهوم این متن، نکته اینجاست که حس پذیری برای انسان مدرن تعریف نشده. شاید همه ی شما معنی آنرا بدانید اما در حقیقت چنین نیست و درک انسان مدرن با آنچه مقصود اسپینوزا بود بسی فاصله دارد.

 «انسانها دیگر حس پذیر نیستند، حس سازند.»

با پیدایش فروید و سپس روانشناسان فعلی که انسان را تشویق به عشق دادن و ایجاد احساسهای خوب می‌کنند آنهم با این فرضیه که انسان دارای درونی است که اگر ناخوداگاهش دلشاد باشد بیرونش هم دلشاد می‌شود، پس از انسان موجودی ساختند که دیگر نمی‌تواند حس پذیر باشد. او کاملا با جهان قطع رابطه کرده. درکی از نیروها ندارد، حتی اندیشه اش هم همان حس و حالی است که در درون خود می‌سازد. آنهم درونی که بقول اسپینوزا، از آنجا که علت آن را نمی‌شناسیم پس ناقص و توهم هستند. حس های ساختگیِ زودگذر و متزلزل که فقط اسمشان حس است و بیشتر یک نوع قالب هستند بدون منشا، و بدون اینکه بدانند بواقع کاربرد و روش اثرگذاری‌شان چیست. غیر ضروری و ناپایدارند زیرا از انسان هم نشات نگرفته اند بلکه فقط چیزهایی اضافه شده به او هستند.

در حالیکه حس پذیری به گونه ای دیگر است؛ انسان را برای اولین بار با خود روبرو می‌کند. تمام اندیشه اش همچون پوست و گوشتش به وضوح آشکار می‌شود. زیرا انسان نیروها را می‌بیند و اینکه خودش هم نیروست و اینکه اندیشه و احساسش هم خودش است بی هیچ فاصله ای.

سپس اوست که عنصر تفاوت گذار می‌شود و اینبار نیروهای خود را بی آنکه تغییری بدهد، متفاوت از قبل ابراز می‌کند.

@khaeus

  • امیر آبتین