« میدانم که نمیدانم - سقراط»
حتما همگی این جمله را شنیده اید و لقلقه ی دهان هرکسی هست که میخواهد در باب فروتنی موعظه کند. اما چنین نیست. هم من، هم سقراط میدانیم بیان این جمله اوج قدرت و سقوط در عظمت است.
«ما "دانستن" را زندگی میکنیم»
"میدانم که نمیدانم" یک حرکت متافیزیکی است، یک جاه طلبی و ایجاد فضایی سحرآمیز بی روزن.
ما باید دانستن را زندگی کنیم، در دانستن زندگی کنیم و وقتی سقراط میگوید میدانم که نمیدانم، تاکید او روی "میدانم" است، او بهترین دانستن را انتخاب کرده و او دیگر همه چیز را میداند، او در این "میدانم" غرورآمیزش خودش را جا کرده. چون میداد، از پیش میداند پس همه چیز، کل هستی ناچار است چنان باشد که او میخواهد، حتی اگر نخواهد.
ما دانستن را زندگی میکنیم، ابتدا کلمه است، ابتدا دانستن است، سپس زندگی و جهان.
سقراط یک حیله گر لایق است که خوب میداند، خیلی خوب.